دریا، دریا و باز هم دریا!

دریا، دریا و باز هم دریا!

دریا، دریا و باز هم دریا!؛ من و همکارانم سال‌های زیادی را در دل دریا گذراندیم و بیراه نیست اگر بگویم نیمی از عمرمان روی آب‌ها سپری شد. محرومیت‌های بسیاری را تحمل کردیم.

به گزارش ، مکی مصفایی، ایثارگر نمونه دریایی در یادداشتی ضمن اشاره به سابقه فعالیت خود از وضعیت قراردادها و آینده شغلی خود و همکارانش گله می‌کند و امیدوار است که این بلاتکیفی به پایان برسد.

35 سال، صادقانه تلاش کردم و با تمام وجود در خدمت کشور بودم و اکنون که در سال‌های پایانی خدمت و در آستانه بازنشستگی هستم، ناخودآگاه ذهنم پر می‌شود از خاطرات شیرین و تلخ دریانوردی. از همان روزهای نخست که کشور درگیر جنگ بود، تا امروز که در آرامش نسبی به کار ادامه می‌دهیم، زندگی همچون دریا بوده است؛ پر از موج‌های آرام و توفان‌های سهمگین.

من و همکارانم سال‌های زیادی را در دل دریا گذراندیم و بیراه نیست اگر بگویم نیمی از عمرمان روی آب‌ها سپری شد. محرومیت‌های بسیاری را تحمل کردیم؛ از خانواده و عزیزان‌مان دور بودیم، رشد فرزندان‌مان را درست ندیدیم، نفهمیدیم چگونه کودکی کردند و چطور بزرگ شدند. حتی وداع با برخی نزدیکان‌مان را هم درک نکردیم. تمام این سال‌ها فقط دریا بود، دریا و باز هم دریا... .

از خاطرات پررنگ زندگی‌ام، دوران جنگ نفتکش‌هاست. در همان سال‌ها مجروح شدم؛ نخستین‌بار سال 1359، هنگام خدمت سربازی در خرمشهر مجروح شدم و ماه‌ها در بیمارستان بستری بودم. 

بار دوم در یکی از مأموریت‌های دریایی، کشتی‌ای که بر آن سوار بودم هدف موشک قرار گرفت و در بندر رأس‌المطاف مجروح شدم. هنوز هم با وجود 3 بار عمل جراحی، بیش از 50 ترکش در بدنم باقی مانده است.

در این سال‌ها به عنوان سرآشپز در کشتی‌ها خدمت کردم. مدتی هم در جزیره لاوان، در بخش تأسیسات و رنگ‌آمیزی بندر مشغول به کار بودم. بخش تأسیسات همیشه با چالش‌های خاص خود همراه است اما هیچ‌گاه از پا ننشستم.

یکی از مسائل ما که به نوعی همراه همیشگی ماست، بحث قراردادهاست. برای نمونه من خودم ۳۵ سال خدمت کرده‌ام و هنوز قراردادی‌ام و رسمی نشده‌ام. بارها گفتند اگر به ۵۷ سالگی برسی، وضعیتت رسمی خواهد شد اما من همیشه به آنها یادآوری می‌کردم که شما در حالی فرزندان جانبازان را رسمی می‌کنید که خود من که جانبازم همچنان در بلاتکلیفی مانده‌ام.

با این همه، خدا را شکر می‌کنم که فرصت خدمت و کسب تجربه در این سال‌ها را داشتم. امروز که به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم در دل سختی‌ها، افتخارات بزرگی نیز رقم خورد؛ خاطراتی که هرچند تلخ و شیرین در هم آمیخته‌اند اما گواهی از عمر پربار و خدمت صادقانه من در راه وطن هستند.
 

ثبت دیدگاه

شکیبا باشید ...