بازخوانی یک گفتوگو/ دهه هشتادیها نبض بازار فناوری را به دست میگیرند
بازار برای نخبگان، بازار جهانی است و در نسل Z باتوجه به تحقیقات انجام شده در سطح جهان و ایران که در کشور ما دهه هشتادی هستند، چسبندگی پایین است.
به گزارش صنعتصنف، در بخش نخست گپ و گفت با نایب رییس کمیسیون صنعت و معدن اتاق تهران از عصر تلفیق، استراتژی تولید انرژیهای پاک، محصولات صنعتی سبز و پیامدهایی که این فناوریها برای کشورهای مختلف ازجمله ایران دارند، سخن گفته شد.
علیرضا کلاهیصمدی در بخش دوم این گفتوگو به پرسشهایی درباره بلاکچین، صنعت 4.0 و تقابلهای فناوری میان شرق و غرب پاسخ داد که در ادامه میخوانید.
تداوم از دست دادن نخبگان در ایران میتواند شکاف تکنولوژی بین ما و دیگر کشورها را عمیقتر کند. این میتواند برای هر کشور دیگری هم اتفاق بیفتد. نتیجه آن چه خواهد بود؟
بله. دو اتفاق میافتد؛ بازار برای این افراد، بازار جهانی است و در نسل Z باتوجه به تحقیقات انجام شده در سطح جهان و ایران که در کشور ما دهه هشتادی هستند، چسبندگی ایشان پایین است. حتی در نشستهای اقتصادی جهان میگویند صنایعی که به تولید کالاهای بادوام مثل خودرو و مسکن میپردازند در خطر هستند چراکه این نسل خودرو نخواهد خرید و از حملونقل عمومی بهعنوان یک خدمت استفاده خواهد کرد. شاید خانه هم نخرد. دنبال تجارب جدید، سفر کردن، سیال بودن و راحت بودن است.
این خوب است یا بد؟
هم خوب است هم بد. ولی یک واقعیتی است که نمیشود با آن مقابله کرد بلکه باید مدیریتش کرد. اثرات منفیاش را مدیریت و اثرات مثبت آن را تقویت کرد و هنر مدیران این است.
صنعت4.0 قرار است چه تحولاتی را ایجاد کند؟
درباره این صنعت بحث گسترده است و گستردگی آن میتواند بینهایت باشد. این صنعت، اتوماسیون پیشرفته، رباتیک پیشرفته، اینترنت اشیاء، واقعیت افزوده و واقعیت مجازی را در برمیگیرد. اگرچه پیادهسازی کامل صنعت 4.0 در ایران باتوجه به گزارش مؤسسه مکنزی بهدلیل نامناسب بودن سطح آمادگی فناوری و میزان سرمایه، امکانپذیر نیست اما با یک هزینهکرد به نسبت محدود و پیادهسازی برخی اقدامات این صنعت میتوان بهشدت افزایش بهرهوری و کاهش هزینه داشت.
مشکلی که کشور با آن دست و پنجه نرم میکند به دوران قبل از انقلاب برمی گردد. از سال 1352 که درآمد نفت ایران جهش پیدا کرد ما به جای پرداختن به بهرهوری و تولید ارزش افزوده سعی کردیم با دوپینگ منابع طبیعی، سطحی از معیشت و زندگی را برای شهروندان فراهم کنیم. ولی این دوپینگ پایدار نیست و اثرات عکس میگذارد همچنان که اواسط دهه 80 اثر ورود بیرویه درآمدهای نفتی به کشور را دیدیم. بنابراین باید به مباحث بهرهوری، ایجاد ارزش افزوده و خلق ارزش برای اقتصاد بپردازیم تا بتوانیم معیشت کشورمان را درست اداره کنیم. الگوهای دیگری هم اطراف ایران است؛ کشور ترکیه تا اندازهای مسیر را خوب رفته است. بهتازگی اندونزی این مسیر را خوب پیش میرود، کشوری نفتی با جمعیت زیاد که دوران فقر و ریاضت سختی را پشت سر گذاشت و الان خیلی بهتر شده است.
سنگاپور چطور؟
سنگاپور یک مایکرواستیت بوده و در خیلی از زمینهها در دنیا الگوست. یکی از الگوهای توسعه پایدار است. وقتی اتحادیه مالایا یا مالزیای امروز، سنگاپور را اخراج کرد، رییس جمهور سنگاپور در حضور مردم گریه کرد و امیدی نداشت که جزیره بد آب و هوا و کوچک سنگاپور بدون اتصال به اتحادیه مالایا بتواند زنده بماند و رشد کند. ولی با برنامهریزی، ایجاد ارزش افزوده، جذب بهترین مغزهای دنیا و ایجاد بستر برای رشد مؤثر به جایی رسید که بحث همکاری مؤثر دولت و بخش خصوصی در تدوین اجرای برنامههای خصوصی در آنجا پیاده شد.
درباره موضوع بلاکچین خیلیها معتقدند نظام بانکی ایران و دنیا را در هم مینوردد و به نقطهای خواهیم رسید که تبادلات بانکی شکل طنز پیدا میکند.
بلاکچین روی خیلی از تبادلات اثر خواهد گذاشت. حتی در بازار انرژیهای تجدیدپذیر که در سطح گسترده و پراکنده تولید خواهند شد، بلاکچین تنظیمکننده روابط خواهد شد. آن یک تکنولوژی کلیدی بوده و یک بخشی از آن که بیت کوین است، فرصت طلایی برای اقتصاد ایران بود که متأسفانه یکونیم سال در اینباره فرصت سوزی شد. اتفاقاً نظام بانکی ایران باید کمترین نگرانی را از این فناوری داشته باشد چراکه رمزارزها برای فدرال رزرو آمریکا تهدید هستند نه برای بانک مرکزی و نظام بانکی ایران. از آنجا که ایران نه نظام بانکی کارآمد و نه در تبادلات مالی دنیا نقش پررنگی دارد پس برای آن تهدیدی نیست. خداوند این تکنولوژی را بهعنوان یک اسب زین کرده در اختیار کشور ما قرار داده است. انرژی مازاد هم در کشور فراوان است و این انرژی باید در اختیار تولید رمزارز قرار گیرد. ایران میتوانست یکی از قطبهای تولید رمزارزها در دنیا شود و از این راه به یکی از قطبهای بلاکچین در دنیا تبدیل شود اما متأسفانه فرصتها را سوزاندیم. ما انرژی مازاد داریم و چشمانداز ذخایر نفت و گاز کشور هم روشن نیست بنابراین میتوانستیم سرمایهگذاران را به سرمایهگذاری در تولید رمزارزها در ایران سوق دهیم.
چرا تحریم برای ایران زیانبار است؟
اصلیترین تهدید تحریم برای ایران این است که ما را از بازار نفت دنیا خارج کرده است. ما باید باتوجه به چشمانداز صنعت نفت همان کاری که عربستان، آمریکا و روسها کردند، تولید خود را به حداکثر ممکن برسانیم و هرچه سریعتر این دارایی زیرزمینی را به دارایی روی زمین تبدیل کنیم. یکی دیگر از چشماندازهای مثبت برای اقتصاد ایران ذخایر معدنی و فلزی است به شرطی که در این بخش، توسعه متوازن داشته باشیم نه اینکه به سرنوشت پتروشیمی دچار شود. صنعتی که در 20 سال گذشته گاز یارانهای، آب و نهادههای انرژی ارزان در اختیار داشت اما بهدلیل رشد نامتوازن، تکمیل زنجیره ارزش آن ابتر ماند.
آیا بخش خصوصی کشور آن توانمندی مورد انتظار را دارد که حجم انبوه کارها را روی شانهاش بگذاریم و نگران نباشیم از انجام دادن آنها؟
نه معتقد نیستم. بخش خصوصی توانمند فقط در فضای منطقی، پایدار و باثبات شکل میگیرد در حالیکه ما چند ویژگی غلط داریم؛ نخست اینکه با سیاستهای غلط و سیاستهای ناپایدار، اجازه ندادیم بخش خصوصی اصولی و درست و سرمایهگذار ریشهای و اصولی که هم برای کشور خلق ارزش کند و هم بتواند برای تمام ذینفعان یک سازمان بازی برد- برد ایجاد کند، شکل بگیرد. از سوی دیگر در فضای عدم قطعیت و ناپایداری که ایجاد کردیم، فقط فعالیتهای سوداگرانه و بزن برو شکل میگیرد.
دوم اینکه چه دولتمردان و چه مدیران بخش خصوصی ما به قدری درگیر مسائل روزمره شدهاند که فرصت و توانی برای پرداختن به مسائل استراتژیک برایشان نمانده است. موتور محرک جهشهای فناوری عمدتاً سرمایهگذاری خطرپذیر میخواهد در حالیکه کل سرمایهگذاری خطرپذیری که طی دو سال گذشته در ایران انجام شده برابر با ارزش یک برج منطقه یک تهران هم نیست. در شرایطی که به سهولت میشود در صنعت ساختمان و بازی با ارز، سکه و طلا درآمدهای بالا کسب کرد چه انتظاری داریم که پول واقعی در یک مسیر پرپیچ و خم، پرخطر و بلندمدت مثل سرمایهگذاری در فناوریهای پیشرفته وارد شود.
آینده از آن شرق خواهد بود؟
آینده از آن نخبگان خواهد بود.
این نخبگان بیشتر در شرق هستند یا غرب؟ کدام یک بهتر از نخبگان خود استفاده میکنند؟
همچنان غرب در جذب نخبگان و توسعه نخبگان خود موفق بوده است اما شرق سیر رشد خوبی دارد. چین خیلی خوب به جلو میرود و هند رشد عجیبی میکند. باید شاهد یک تقابل جدی بین چین و آمریکا باشیم.
بهطور مشخص بفرمایید در کدام حیطه و حوزه؟
از قرن 18 تاکنون بالغبر 16 مرتبه قدرت حاکم به وسیله یک قدرت نوظهور به چالش کشیده شده است. فقط در دو مورد به جنگ ختم نشد که یکی از آنها، جنگ سرد میان آمریکا و شوروی سابق بود. قدرت در دنیا فقط قدرت نظامی نیست. اکنون اصلیترین عامل قدرت در دنیا، اقتصاد پویا، قدرت نرم و قدرت نظامی است و قدرت نظامی هم بدون فناوری و بدون اقتصاد پویا تأمین نمیشود. شوروی را نگاه کنید؛ در برخی از فناوریها حتی از آمریکا هم جلوتر بود اما اقتصاد ناکارآمد باعث کند شدن رشد فناوریها و حتی عقبماندگی نظامی شوروی از آمریکا شد. ایران در جایگاه خاصی قرار گرفته است. در چهارراه غرب به شرق، پلی میان دریای خزر و خلیج فارس و نقطه اتصال اروپا و آسیا. به نظرم این یک فرصت است برای ایران که اگر هوشمند باشیم، درست بازی کنیم و درست امتیازتمان را خرج کنیم خوب میتوانیم از طرفهای معامله امتیاز بگیریم.
باتوجه به تحلیلهایی که تا اینجای گفتوگو با یکدیگر داشتیم، جایگاه رسانه را چگونه میبینید؟
رسانهها جزء نخستین رشتههای اقتصادی بودند که توسط فناوری اطلاعات، مختل شدند. نشر اخبار توسط شبکههای اجتماعی، پراکندگی اطلاعات و نبودن منابع واحد برای کسب اخبار از سوی شهروندان ازجمله رویدادهای این حوزه بودند. رسانهها وظیفه خطیری دارند چون در این دنیا و با این پراکندگی اطلاعات و سرعت انتقال آن، باید خود را با واقعیتها تطبیق دهند. عصر کاغذ به سر آمده و رسانهها باید حضورشان را در شبکههای اجتماعی درست مدیریت کنند. باید تولید محتوا کنند. اکنون میبینیم رسانههای قدرتمند و باسابقه دنیا به تولید پادکست روی آوردهاند.
متأسفانه وارد دنیایی شدهایم که سطح توجه افراد بیشتر از یک تا دو دقیقه نیست و این کار خبرنگار حرفهای را بسیار سخت میکند. فضای پادکست، کتابهای صوتی، مولتی مدیا و اینفوگرافیک نیز باز است و رسانهها باید به آنها بیشتر توجه کنند. دنیای تبلیغات هم عوض شده است. باید با دنیای فناوری همراه شد، ریسکهای آن را چه در سطح یک کسبوکار و چه در سطح کشور مدیریت کرد. دیگر حرف از فیلترینگ، مجوز و ... در دنیایی که تا سه سال آینده شاهد پرتاب بیش از 50 هزار ماهواره به مدارهای پایین زمین و ایجاد یک شبکه جهانی و اتصال دورافتادهترین روستاهای آفریقا و هند به این شبکه خواهیم بود، حرف بیهودهای است.
آیا میتوان گفت کرونا بهعنوان یک کاتالیست عمل کرد و ضرورت توسعه اقتصاد دیجیتال در ایران و لزوم توجه و استفاده بیشتر از آن را سرعت بخشید؟
بله، کرونا بهعنوان یک کاتالیزور عمل کرد و سرعت تحول دیجیتالی در بنگاهها را افزایش داد. هرچند کرونا دردسرهای زیادی را به وجود آورد اما سرعت گرفتن تحولات دیجیتالی در کشور را باید به فال نیک گرفت و از این فرصت نهایت بهره را برد.
گفتوگو: دانش پورشفیعی
ثبت دیدگاه